سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیروزى به دور اندیشى است و دور اندیشى در به کار انداختن رأى و به کار انداختن رأى در نگاهداشتن اسرار . [نهج البلاغه]
دانش آموز مسلمان
 RSS  |  Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 1
  • بازدید دیروز: 12
  • مجموع بازدیدها: 216117

    » درباره من
    اگر خواستید اسم وبلاگ و آدرس رو حفظ کنید یادتون باشه که against on zion به معنای مبارزه با صهیون می باشد
    جلسات هفتگی هیئت مکتب الشهدا سه شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا مسجد ابوالفضل (ع) واقع در شیراز - بلوار نصر

    اگر مایل به دریافت اس ام اس مربوط به هیئت هستید شماره موبایل خود را در قسمت خصوصی نظرات قرار دهید


    دانش آموز مسلمان
    کمیل
    اگر روزی تو را می‌یافتم در ناکجاهایت سرم را با دو دستم می‌نهادم پیش پاهایت پر از تقویم‌های کهنه کردم خانة خود را به امیدی که اینک ناامیدم از تماشایت تو با من بودی از آغاز، یعنی خواب می‌رفتم تکان می‌داد اگر گهواره‌ام را موج رؤیایت اگرچه عاشقم اما تو ای آیینه باور کن نمی‌فهمم دلیل وعدة امروز و فردایت تو اصلاً جای من؛ حالا بگو با من چه می‌کردی اگر چون برگ می‌پوسید روزی آرزوهایت

    » پیوندهای روزانه

    » آرشیو مطالب
    در انتظار خورشید
    گل نرگس
    موعود
    قدس
    قدوم صاحب الزمان
    مهدی فاطمه

    » لوگوی وبلاگ

    » لینک دوستان
    چفیه
    سایت حوزه علمیه قم
    خبرگزاری شیعه
    انصار حزب الله
    یهود شناسی
    سایت ظهور
    یک وبلاگ مذهبی نظامی
    یهود شناخت
    پایگاه حوزه
    پایگاه حدیث
    پایگاه اهل بیت
    پایگاه آْل البیت
    پایگاه الاسلام
    پایگاه غدیر
    سایت ذکر
    پایگاه اباصالح
    پایگاه تربیت
    سایت صلاه
    سایت صالحین
    سایت پرس و جو
    خبرگزاری سادات
    مطالعات شیعی
    آیت الله العظمی خمینی
    آیت الله العظمی خامنه ای
    آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
    آیت الله العظمی بهجت
    آیت الله العظمی تبریزی
    آیت الله العظمی سیستانی
    آیت الله العظمی نوری همدانی
    آیت الله العظمی صافی
    حضرت آیت الله العظمی حکیم
    مجمع وبلاگ نویسان مسلمان
    باشگاه صهیون پژوهی
    سایت حزب الله
    ضد جنگ
    سایت تبیان

    » لوگوی لینک دوستان

















    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » موسیقی وبلاگ

    » طراح قالب






    Powered by WebGozar


    شماره این هفته یالثارات
    الا فان‌ حزب‌الله‌ هم‌الغالبون‌
    »» خوبه، یه برنامه منتقدانه!!!
    با چراغ خاموش و صدای بلند هدفون در گوش، قدم بردارید خانم!

    باید اعتراف کنم همان شب که برنامه «چراغ خاموش» رامی‌دیدم، همزمان در ذهنم داشتم پستش را برای وبلاگم می‌نوشتم! اما اینکه چرا همان روز ننوشتم و پابلیش نکردم، شاید کمی تنبلی یا... به هر حال امروز صبح هوس کردم که کار نا تمام را تمام کنم چرا که گاهی هر کار می‌کنی، نمی‌توانی از «نوشتن از درد»، بگذری!
    چراغ خاموش این هفته، برنامه جذاب، متفاوت، بسیار قابل تامل و بحث‌برانگیزی بود.
    -
    می‌توانستی زنی باشی با عینک خوش‌بینی و ساده‌انگاری. تماشایش کنی و لذت ببری از اینکه رسانه ملی‌ات حرف دلت را زده، به فکر حفظ حریم تو افتاده و دلش می‌خواهد راهی برای درمان بیماری واگیردار، خطرناک و روبه گسترشی که مردان جامعه‌ات را تهدید می‌کند، پیدا کند.
    -
    می‌توانستی زنی باش با عینک واقع‌بینی. تماشایش کنی. از اینکه بالاخره پرده‌ کنار رفته و مسئولین جامعه‌ات به سیاهی و بیماری فراگیر، اعتراف کرده‌اند و ادعا می‌کنند خواهان درمانش هستند، خوشحال باشی ولی در عین حال به این هم توجه کنی که زیر این پوسته‌ی توجه به مشکل و حفظ حقوق زن، قصد عادی‌سازی و راه‌گشایی برای نقض حریم خصوصی افراد جامعه، موج می‌زند و تو باید از این بترسی.(چه قدر این مینی‌مال حرفد دل است! )

     

    اما جدای از همه‌ی خوش/بد/واقع‌بینی‌ها، نکات مهم و کلیدی‌ای در برنامه بود که جای تامل دارد.
    الف. توصیف اجمالی برنامه:

    ·         دوربین مخفی: زن «بازیگر تئاتر» است. هوا تاریک است. گوشه‌ی خیابان منتظر تاکسی ایستاده است! ماشین‌ها ترمز می‌کنند. پیشنهاد رساندن، دوست شدن و... دختر با لحنی محکم، قاطع، بازپرسانه و پر از اعتماد به نفس بازخواستشان می‌کند که آیا شما تاکسی هستی؟ آرمت کو؟! و... چند متر جلوتر، آقای دوربین مخفی جلوی مرد متجاوز را می‌گیرد و بازخواستش می‌کند. مرد هم انکار می‌کند و دم از حس انسان‌دوستی می‌زند!
     

    ·         واای که چه قدر دلم می‌خواهد قیافه‌ی خانواده، بستگان، دوستان، فامیل و آشنایان این مردان و جالبتر از آن قیافه‌ی خودشان را در هنگام دیدن این برنامه ببینم!- دوربین مخفی: سرک به شرکت‌های خصوصی و تماس درمورد استخدام منشی.

    ·         آقای دوربین مخفی به منشی خانم:چرا روسری سرتان نیست؟... خانم دوربین مخفی به آقای استخدام‌کننده:می‌تونم راحت باشم؟دوربین مخفی: خانم «بازیگر» دوربین مخفی به خانه آقای استخدام‌کننده می‌رود.
    صحبت می‌کنند. قرار می‌گذارند. بعد خانم بازیگر بلند می‌شود که برود. آقای استخدام‌کننده می‌آید جلو(که

    ·         دست بدهد) کات می‌شود. آقای دوربین مخفی در حال مصاحبه با آقای بزهکار: اگر ناموس خودت... آشپزخانه، شیشه‌های الکل و ...
    برنامه با حضور سردار رادان و با مجری‌گری امیر حسین مدرس اجرا می‌شود. صحبتهای کارشناس با دوربین مخفی‌ها کات می‌شود و دوربین‌مخفی‌ها با صحبتهای کارشناس.

    ب. نکات تامل برانگیز:

    ·         لحن دختر بازیگر در دوربین مخفی1، بسیار جالب است. با اعتماد به نفس، خالی از ترس، قاطع، محکم و بازجویانه صحبت می‌کند. چیزی که در واقعیت وجود ندارد. در واقعیت وقتی زنی مورد تجاوز روحی قرار می‌گیرد، باید ساکت باشد چون اگر کوچکترین حرفی فی‌مابین ردوبدل شود، این دختر است که محکوم می‌شود. در این حالات باید سریع رد شوی یا خودت را به نفهمی بزنی.(حرف ما در مورد حالات معمولی‌ست وگرنه قبول دارم که متاسفانه گاهی دخترهایی هم هستند که در اینجور مواقع حتی سریع می‌روند سر اصل مطلب!!)

    ·         لحن آقای گزارشگر دوربین مخفی هم بسیار جالب است. طلبکارانه، بازجویانه و «ولی‌دم»‌انه!
    هرچند که باید اعتراف کنم حسابی از بگومگوهایش با مردان بذهکار کیف کردم! مخصوصاً با موتورسواری که هنگام عبور از جلوی دختر، جیغ کشیده‌بود و ادعا می‌کرد به خاطر برد پرسپولیس بوده!!

    ت. حرف‌های دل:
    یاد گرفته‌ام وقتی تنها هستم، هدفون ام‌پی‌4 را بگذارم توی گوشم و صدا را تا آنجا که فقط متوجه alarmهای ضروری شوم، بلند کنم. از منتهاعلیه سمت راست پیاده‌رو حرکت کنم، فاصله عرضی را تا حداکثر امکان‌پذیری و بدون توجه به ظاهر مرد عبور‌کننده، رعایت کنم و سعی کنم همه حرفها و متلک‌ها را نشنوم از بیخ!



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 11:13 صبح )


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اشک سه کودک!!!
    آرمان های عدالت خواهانه
    دلم از دست همه گرفته...
    یک آزمون اساسی با سه پرسش!!!
    یه خاطره!!!
    [عناوین آرشیوشده]