سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان درنده‏اى است ، اگر واگذارندش بگزد . [نهج البلاغه]
دانش آموز مسلمان
 RSS  |  Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 1
  • مجموع بازدیدها: 217997

    » درباره من
    اگر خواستید اسم وبلاگ و آدرس رو حفظ کنید یادتون باشه که against on zion به معنای مبارزه با صهیون می باشد
    جلسات هفتگی هیئت مکتب الشهدا سه شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا مسجد ابوالفضل (ع) واقع در شیراز - بلوار نصر

    اگر مایل به دریافت اس ام اس مربوط به هیئت هستید شماره موبایل خود را در قسمت خصوصی نظرات قرار دهید


    دانش آموز مسلمان
    کمیل
    اگر روزی تو را می‌یافتم در ناکجاهایت سرم را با دو دستم می‌نهادم پیش پاهایت پر از تقویم‌های کهنه کردم خانة خود را به امیدی که اینک ناامیدم از تماشایت تو با من بودی از آغاز، یعنی خواب می‌رفتم تکان می‌داد اگر گهواره‌ام را موج رؤیایت اگرچه عاشقم اما تو ای آیینه باور کن نمی‌فهمم دلیل وعدة امروز و فردایت تو اصلاً جای من؛ حالا بگو با من چه می‌کردی اگر چون برگ می‌پوسید روزی آرزوهایت

    » پیوندهای روزانه

    » آرشیو مطالب
    در انتظار خورشید
    گل نرگس
    موعود
    قدس
    قدوم صاحب الزمان
    مهدی فاطمه

    » لوگوی وبلاگ

    » لینک دوستان
    چفیه
    سایت حوزه علمیه قم
    خبرگزاری شیعه
    انصار حزب الله
    یهود شناسی
    سایت ظهور
    یک وبلاگ مذهبی نظامی
    یهود شناخت
    پایگاه حوزه
    پایگاه حدیث
    پایگاه اهل بیت
    پایگاه آْل البیت
    پایگاه الاسلام
    پایگاه غدیر
    سایت ذکر
    پایگاه اباصالح
    پایگاه تربیت
    سایت صلاه
    سایت صالحین
    سایت پرس و جو
    خبرگزاری سادات
    مطالعات شیعی
    آیت الله العظمی خمینی
    آیت الله العظمی خامنه ای
    آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
    آیت الله العظمی بهجت
    آیت الله العظمی تبریزی
    آیت الله العظمی سیستانی
    آیت الله العظمی نوری همدانی
    آیت الله العظمی صافی
    حضرت آیت الله العظمی حکیم
    مجمع وبلاگ نویسان مسلمان
    باشگاه صهیون پژوهی
    سایت حزب الله
    ضد جنگ
    سایت تبیان

    » لوگوی لینک دوستان

















    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » موسیقی وبلاگ

    » طراح قالب






    Powered by WebGozar


    شماره این هفته یالثارات
    الا فان‌ حزب‌الله‌ هم‌الغالبون‌
    »» سوتی!!!
    آخه عزیز من سواد نداری ننویس، مگه مجبوری؟

    آخه شما این آیه رو از کجا آوردید؟ "فالله خیرو حافظا و هو الرحمن راحمین".  به یه بچه راهنمایی هم این رو نشون بدی میگه این جمله از نظر عربی غلطه.

    ما هم مثل همه ایرانیها آرزوی موفقیت کاروان اعزامی کشورمون رو داریم. اما فکر می کنم موفقیت در هر امری و از جمله ورزش علاوه بر دعای مردم، به مدیریت صحیح هم نیاز داشته باشه. آخه وقتی این مدیریت مراسم بدرقه باشه معلومه تو  بقیه بخشها هم چه خبره!!!

    پانوشت: آیه مورد نظر بخش پایانی آیه 64 سوره مبارکه یوسف ("فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین") است که در تصویر فوق با سه غلط نوشته شده است.

    سوتی



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( چهارشنبه 87/5/9 :: ساعت 12:13 عصر )
    »» مبعث مبارک باد.
     از بعثت او جهان جوان شد                گیتی چو بهشت جاودان شد

    مبعث

    دانلود ویژه نامه مبعث



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( چهارشنبه 87/5/9 :: ساعت 12:0 عصر )
    »» مادرم روزت مبارک.
    زهرا (س)

    سبزتر از بهار
    ای که با عشق، با هرچه خوبی است
    سال‌ها یار دیرینه بودی
    روح تنها و رنج علی را
    تو، فقط تو، تو آیینه بودی
    بوسه بر دست‌های تو می‌زد
    آنکه بود آسمان زیرپایش
    عاشقانه پدر گفت‌وگو داشت
    از تو در خلوتش با خدایش
    نام تو رمز و راز نیایش
    ای خوشا با خدا از تو گفتن
    سبزتر از حضور بهاری
    ای خوشا با شمیمت شکفتن
    دست‌هایت نسیم نوازش
    بخششت هدیه‌ای آسمانی
    دامنت زادگاه کرامت
    سایه‌ات بر سر مهربانی
                                           سهیل محمودی



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 12:26 عصر )
    »» پاسخ سپاه!!!
    برای پاسخگویی به اسرائیل از سیستم‌های متنوعی بهره می‌گیریم

    سرلشکر صفوی با بیان اینکه بعید است اسرائیل تحمل شکست بزرگتر از جنگ 33 روزه را از ایران داشته باشد، گفت: اگر خطری متوجه ایران شود، از ابزارهای مختلف و اهرم‌های قدرت متعدد و سیستم‌های متنوعی جهت پاسخگویی به رژیم صهیونیستی بهره می‌گیریم.

     

    گفتگو با سردار سرلشکر سید یحیی صفوی یا به قول بچه‌های جنگ و سپاه، "آقا رحیم" به بهانه دوم اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران صورت گرفت. 2 ساعت از دوران دفاع مقدس تا مهمترین موضوعات روز، زمان زیادی برای مصاحبه با فرمانده سابق کل سپاه نیست اما باید پذیرفت که دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح همواره سوژه‌ای معتبر برای رسانه‌ها محسوب می‌شود که برای چند دقیقه آن نیز تقاضاهای بسیاری وجود دارد. اینک سرلشر صفوی در جایگاه جدید خود فرصت ارزیابی و ارتقاء نیروهای مسلح را با استفاده از تجربیات خود داراست. اشراف و اطلاعات کامل سردار صفوی از موقعیت ژئوپلتیک ایران و پتانسیل کشور برای ارتقاء هرچه بیشتر جایگاه خود، به غنی‌تر شدن این مصاحبه کمک فراوان کرد.
    عکس موجود در دفتر دستیار فرمانده معظم کل قوا که در آن همه فرماندهان سپاه و ارتش در یک قاب به چشم می خورند، نکته‌ای بود که نگاه هر خبرنگاری را حتما جلب خواهد کرد.
    مشروح مصاحبه خبرگزاری فارس با دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح در ذیل می‌آید.
    ادامه مطلب...


    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 12:2 عصر )
    »» خواننده زن روسی عفاف را برگزید
    "ماشا الیلیکینا" نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌ زبان است. او حدود 2 سال پیش به عنوان یک هنرپیشه و مدل جذاب مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن "گروه موسیقی فابریک" در روسیه، به بالاترین حد رسید.
    به گزارش ابنا، "ماشا" همانقدر که به سرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع کرد خیلی زود نیز از صحنه ناپدید شد. این امر نه به دلیل افول ستاره‌ بخت وی بود و نه به علت از دست دادن "زیبایی چهره" یا "سحر صدا" بلکه به این دلیل بود که مسلمان شد و لباس عفت و ایمان را بر درخشش‌های کاذب دنیوی ترجیح داد.
    تفاوت بزرگ او با بسیاری از هنرمندان و خوانندگان دیگری که اسلام و حجاب را برگزیده‌اند در این است که وی در اوج شهرت و در زمانی که تازه پیشنهادهای اغواکننده به سوی او رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب کرد و به بی‌عفتی و جلوه‌گری پشت پا زد.
    وی مسلمان شدنش را "لطف خدا" می‌داند و می‌گوید پس از اسلام آوردن احساس خوشبختی می‌کنم. "ماشا" معتقد است میل به عبادت خداوند، در فطرت همه انسان‌ها نهاده شده است، پس اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد. او تأکید می‌کند: اگر کسی نمی‌تواند راجع به خدا بیاندیشد حداقل سعی کند از خودش رهایی یابد و پلیدی‌های نفسش را مهار نماید؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی.
    "ماشا" که زنی تحصیلکرده است و به پنج زبان اروپایی تسلط دارد، به "غفلت مدرن مردم در عصر اطلاعات" اشاره می‌کند و می‌گوید: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که چشم و گوش مردم این دوران را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.
    وی در پاسخ به این سؤال که: چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و موسیقی هستند؟ می‌گوید: چون اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند و راه اسلام سعادت‌بخش است.
    و ادامه می‌دهد: امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.
    "ماشا الیلیکینا" ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجابی اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است.
    وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و امید دارد مردم با دیدن عکس‌های نامناسبی که سابقاً از او در اینترنت منتشر شده است عبرت بگیرند و بدانند که می‌توان به سوی خدا بازگشت، توبه کرد و از نو متولد شد.
    توجه به تحول و بازگشت این هنرمند جوان، برای جوانان بسیار آموزنده است؛ بویژه برای دختران مسلمانی که گاه با وسوسه‌های مختلف، و تحت تأثیر زرق و برق‌های ظاهری تمدن غرب، قدر گوهر وجود خود و نیز قیمت ارزش‌هایی نظیر حجاب را نمی‌دانند.

    به نقل از موعود



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 11:59 صبح )
    »» خوبه، یه برنامه منتقدانه!!!
    با چراغ خاموش و صدای بلند هدفون در گوش، قدم بردارید خانم!

    باید اعتراف کنم همان شب که برنامه «چراغ خاموش» رامی‌دیدم، همزمان در ذهنم داشتم پستش را برای وبلاگم می‌نوشتم! اما اینکه چرا همان روز ننوشتم و پابلیش نکردم، شاید کمی تنبلی یا... به هر حال امروز صبح هوس کردم که کار نا تمام را تمام کنم چرا که گاهی هر کار می‌کنی، نمی‌توانی از «نوشتن از درد»، بگذری!
    چراغ خاموش این هفته، برنامه جذاب، متفاوت، بسیار قابل تامل و بحث‌برانگیزی بود.
    -
    می‌توانستی زنی باشی با عینک خوش‌بینی و ساده‌انگاری. تماشایش کنی و لذت ببری از اینکه رسانه ملی‌ات حرف دلت را زده، به فکر حفظ حریم تو افتاده و دلش می‌خواهد راهی برای درمان بیماری واگیردار، خطرناک و روبه گسترشی که مردان جامعه‌ات را تهدید می‌کند، پیدا کند.
    -
    می‌توانستی زنی باش با عینک واقع‌بینی. تماشایش کنی. از اینکه بالاخره پرده‌ کنار رفته و مسئولین جامعه‌ات به سیاهی و بیماری فراگیر، اعتراف کرده‌اند و ادعا می‌کنند خواهان درمانش هستند، خوشحال باشی ولی در عین حال به این هم توجه کنی که زیر این پوسته‌ی توجه به مشکل و حفظ حقوق زن، قصد عادی‌سازی و راه‌گشایی برای نقض حریم خصوصی افراد جامعه، موج می‌زند و تو باید از این بترسی.(چه قدر این مینی‌مال حرفد دل است! )

     

    اما جدای از همه‌ی خوش/بد/واقع‌بینی‌ها، نکات مهم و کلیدی‌ای در برنامه بود که جای تامل دارد.
    الف. توصیف اجمالی برنامه:

    ·         دوربین مخفی: زن «بازیگر تئاتر» است. هوا تاریک است. گوشه‌ی خیابان منتظر تاکسی ایستاده است! ماشین‌ها ترمز می‌کنند. پیشنهاد رساندن، دوست شدن و... دختر با لحنی محکم، قاطع، بازپرسانه و پر از اعتماد به نفس بازخواستشان می‌کند که آیا شما تاکسی هستی؟ آرمت کو؟! و... چند متر جلوتر، آقای دوربین مخفی جلوی مرد متجاوز را می‌گیرد و بازخواستش می‌کند. مرد هم انکار می‌کند و دم از حس انسان‌دوستی می‌زند!
     

    ·         واای که چه قدر دلم می‌خواهد قیافه‌ی خانواده، بستگان، دوستان، فامیل و آشنایان این مردان و جالبتر از آن قیافه‌ی خودشان را در هنگام دیدن این برنامه ببینم!- دوربین مخفی: سرک به شرکت‌های خصوصی و تماس درمورد استخدام منشی.

    ·         آقای دوربین مخفی به منشی خانم:چرا روسری سرتان نیست؟... خانم دوربین مخفی به آقای استخدام‌کننده:می‌تونم راحت باشم؟دوربین مخفی: خانم «بازیگر» دوربین مخفی به خانه آقای استخدام‌کننده می‌رود.
    صحبت می‌کنند. قرار می‌گذارند. بعد خانم بازیگر بلند می‌شود که برود. آقای استخدام‌کننده می‌آید جلو(که

    ·         دست بدهد) کات می‌شود. آقای دوربین مخفی در حال مصاحبه با آقای بزهکار: اگر ناموس خودت... آشپزخانه، شیشه‌های الکل و ...
    برنامه با حضور سردار رادان و با مجری‌گری امیر حسین مدرس اجرا می‌شود. صحبتهای کارشناس با دوربین مخفی‌ها کات می‌شود و دوربین‌مخفی‌ها با صحبتهای کارشناس.

    ب. نکات تامل برانگیز:

    ·         لحن دختر بازیگر در دوربین مخفی1، بسیار جالب است. با اعتماد به نفس، خالی از ترس، قاطع، محکم و بازجویانه صحبت می‌کند. چیزی که در واقعیت وجود ندارد. در واقعیت وقتی زنی مورد تجاوز روحی قرار می‌گیرد، باید ساکت باشد چون اگر کوچکترین حرفی فی‌مابین ردوبدل شود، این دختر است که محکوم می‌شود. در این حالات باید سریع رد شوی یا خودت را به نفهمی بزنی.(حرف ما در مورد حالات معمولی‌ست وگرنه قبول دارم که متاسفانه گاهی دخترهایی هم هستند که در اینجور مواقع حتی سریع می‌روند سر اصل مطلب!!)

    ·         لحن آقای گزارشگر دوربین مخفی هم بسیار جالب است. طلبکارانه، بازجویانه و «ولی‌دم»‌انه!
    هرچند که باید اعتراف کنم حسابی از بگومگوهایش با مردان بذهکار کیف کردم! مخصوصاً با موتورسواری که هنگام عبور از جلوی دختر، جیغ کشیده‌بود و ادعا می‌کرد به خاطر برد پرسپولیس بوده!!

    ت. حرف‌های دل:
    یاد گرفته‌ام وقتی تنها هستم، هدفون ام‌پی‌4 را بگذارم توی گوشم و صدا را تا آنجا که فقط متوجه alarmهای ضروری شوم، بلند کنم. از منتهاعلیه سمت راست پیاده‌رو حرکت کنم، فاصله عرضی را تا حداکثر امکان‌پذیری و بدون توجه به ظاهر مرد عبور‌کننده، رعایت کنم و سعی کنم همه حرفها و متلک‌ها را نشنوم از بیخ!



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 11:13 صبح )
    »» یا علی جان مقتدای من تویی!
     

         از روشنایی آب

                     تا زلالی آیینه

                            تا تماشای آفتاب

                                  چشم انداز هزاران دریچه سبز

                                    به کوچه باغ خاطره های ناب

                                                       فرزند آینه و آفتاب

                                                               ذریه ی آب

                                                                          مولایمان خامنه ای است.

                 پا به پای تمام پنجره های معطر

                             میهمان صمیمی آب و آیینه و آفتاب

                                                                     می شویم.



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( سه شنبه 87/2/10 :: ساعت 12:12 صبح )
    »» مولای من!!!
    مولای من!!!

    مولای من! آرزو داشتم مرا عبدالمهدی می نامیدند. دوست داشتم از همان اول اذان عشق تو را در گوشم زمزمه کرده بودند. کاش کامم را با نام تو بر می داشتند و حرز تو را همراهم می کردند! ای کاش مهد کودکم مهد آشنایی با تو بود. کاش در کلاس اول دبستان آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سرمشق دفترچه تکلیفم قرار می داد. در دروه راهنمایی هیچکس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نکرد. در سالهای دبیرستان کسی مرا با تو که مدیر عالم امکان هستی پیوند نزد. در کلاس تاریخ، کسی مرا با تاریخ غیبت، غربت و تنهایی تو آشنا نساخت. در درس دینی به ما نگفتند که «باب الله» و «دیان دین» حق تویی. چرا موضوع انشای ما به جای «علم بهتر است یا ثروت» از تو و از ظهور تو روش های جلب رضایت تو نبود؟ مگر نه بی تو نه علم بهتر است و نه ثروت؟ در زنگ شیمی وقتی سخن از چرخش الکترون ها به دور هسته اتم به میان می امد، اشارتی کافی بود تا من بفهمم تمام عالم هستی به گرد وجود شریف تو می چرخند. ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمول های پیچیده ریاضی و فیزیک، فرمول ساده ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند. وقتی برای کنکور درس می خواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت تو تشویق نکرد. از فضای نیمه بسته مدرسه، وارد فضای باز دانشگاه شدم؛ در دانشگاه وضع از این هم اسف بار تر بود. بازار غرور و نخوت پر مشتری بود. علم آن چیزی بود که از آن کتاب مرجع اروپایی یا فلان مجله آمریکایی ترجمه می شد. از علوم اهل بیت (علیه السلام)، دانشِ یقین بخشِ آسمانی، کمتر سخن به میان می آمد. مولای من! در دانشگاه هم برایم از تو سخن نگفت. هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد. کارکرد دروس تاریخ اسلام و معارف اسلامی جبران کسری معدل دانشجویی بود. پس از فراغت از تحصیل نیز اداره زندگی و دغدغه معاش مجالی برای فکر کردن راجع به تو برایم باقی نگذاشت. اینک اما در عمق ضمیر خود تو را یافته ام. چندی است با دیده دل تو را یافته ام. گویی دوباره متولد شده ام. تعارف بردار نیست؛ زندگی بدون تو که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پدر زمانه ای، «مردگی» است و اگر کسی همچون من پس از عمری غفلت به تو رسید، حق دارد احساس  تولد دوباره کند. حق دارد به شکرانه این نعمت پیشانی ادب بر خاک بساید و با خود زمزمه کند:
    الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله 



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( شنبه 87/2/7 :: ساعت 1:28 عصر )
    »» خون شهدا احیا کننده است!!!

    می گفت: حتی اگر معلوم شود که عامل انفجار در شیراز بمب بوده، اعلام عمومی نمی کنند تا مردم وحشت نکنند.

    گفتم: مگر مردم ما را نشناخته اند هنوز؟! چند شب پیش، جمعیت چند ده هزار نفری را در همان محل انفجار مگر ندیدی؟ جمعیتی که همه شان عامل انفجار را بمب می دانسته اند. کی ترسیده بود؟!

    حسینیه سید الشهدا



    ما را یاری کنید ()
    نویسنده متن فوق: » کمیل ( پنج شنبه 87/2/5 :: ساعت 7:25 عصر )


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اشک سه کودک!!!
    آرمان های عدالت خواهانه
    دلم از دست همه گرفته...
    یک آزمون اساسی با سه پرسش!!!
    یه خاطره!!!
    [عناوین آرشیوشده]